سوره فتح
< محمد - حجرات > | |
---|---|
| |
شماره سوره | ۴۸ |
جزء | ۲۶ |
نزول | |
ترتیب نزول | ۱۱۲ |
مکی/مدنی | مدنی |
اطلاعات آماری | |
تعداد آیات | ۲۹ |
تعداد کلمات | ۵۶۰ |
تعداد حروف | ۲۵۰۹ |
سوره فتح چهل و هشتمین سوره و از سورههای مدنی قرآن است که در جزء ۲۶ قرآن جای دارد. «فتح» نامیدن این سوره به دلیل آن است که در ابتدای سوره، از فتح مبین (پیروزی درخشان) سخن میگوید. محتوای اصلی این سوره درباره پیروزی نهایی مسلمانان، پاداش ایمان و جهاد و اخلاص، بخشش لغزشهای مجاهدین، هشدار به کافران و مسلمانان کاهل و در نهایت جهانی شدن دین خدا است.
آیه نخست درباره فتح مبین و آیه ۱۸ درباره بیعت رضوان از آیات مشهور سوره فتح است. در فضیلت قرائت سوره فتح آمده است، کسی که این سوره را قرائت کند، همانند کسی است که همراه پیامبر(ص) در فتح حضور داشته یا مانند کسی است كه با او در بیعت شجره بیعت كرده است.
معرفی
- سبب نامگذاری
این سوره را «فتح» مینامند، به این مناسبت که در آغاز آن از فتح مُبین (پیروزی درخشان) سخن میگوید.
- ترتیب و محل نزول
سوره فتح جزو سورههای مدنی و در ترتیب نزول، صد و دوازدهمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، چهل و هشتمین سوره است که در جزء ۲۶ قرآن جای دارد.
- تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره فتح ۲۹ آیه، ۵۶۰ کلمه و ۲۵۰۹ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سورههای مثانی و نزدیک به یک حزب است. این سوره را در شمار سورههای ممتحنات آوردهاند؛ زیرا با سوره ممتحنه تناسب محتوایی دارند.
از ویژگیهای این سوره اخبار از غیب و پیشگویی آینده است که همه آنها نیز تحقق یافتند. (آیات ۱، ۱۸، ۱۹، و ۲۷)
محتوا
محتوای اصلی سوره فتح، پیامآور پیروزی مسلمانان و منتی است که خداوند بر رسولش و مومنان نهاده است.ونیز ستایش آنان و وعدههای زیبا به آنان در دنیا و آخرت در این سوره نوید افزون ساختن مردم توحیدگرا و ارزانی داشتن آرامش دل و جان به آنان، نوید پاداش ایمان، جهاد و اخلاص در آخرت و آمرزش لغزشهای مجاهدان راه خدا، هشدار به کافران، مسلمانان کاهل و منافقان و ترسیم موقعیت والای پیامبر و هدفهای وحی و رسالت مورد اشاره قرار گرفته شده است.
مطالب این سوره در موارد زیر خلاصه میشود:
- بشارت فتح و تأکید بر تحقق خواب پیامبر(ص) مبنی به وارد شدن به مکه و انجام مناسک عمره؛
- اشاره به حوادث مربوط به صلح حدیبیه و نزول سکینه و آرامش بر دلهاى مؤمنان و واقعه بیعت رضوان؛
- سخن درباره مقام پیامبر و هدف والاى او؛
- پردهبرداری از کارشکنیهاى منافقان و نمونههائى از عذرهاى واهیشان در مورد عدم شرکت در جهاد؛
- انعکاس تقاضاهاى نابجاى منافقان؛
- معرفی معذورین از شرکت در میدان جهاد؛
- بررسی ویژگیهاى پیروان پیامبر اسلام(ص) و صفات مخصوص آنها.
صلح حدیبیه، آزمونی برای مؤمنان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
گفتار ششم؛ آیه ۲۹ پاداش پیروان راستین پیامبر | گفتار پنجم؛ آیه ۲۲-۲۸ علت وقوع صلح حدیبیه | گفتار چهارم؛ آیه ۱۸-۲۱ پاداش مؤمنانی که پیامبر را در صلح حدیبیه یاری نمودند | گفتار سوم؛ آیه ۱۱-۱۷ نکوهش منافقانی که در سپاه اسلام حاضر نشدند | گفتار دوم؛ آیه ۸-۱۰ وظیفه مؤمنان در صلح حدیبیه | گفتار اول؛ آیه ۱-۷ پیامدهای صلح حدیبیه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطلب اول؛ آیه ۲۹ سیمای یاران پیامبر در تورات و انجیل | مطلب اول؛ آیه ۲۲-۲۴ علت صلح، ضعف لشکر اسلام نبود | پاداش اول؛ آیه ۱۸ پاداش معنوی شرکتکنندگان در بیعت رضوان | مطلب اول؛ آیه ۱۱ بهانههای منافقان برای عدم حضور در جنگ | وظیفه اول؛ آیه ۸-۹ حمایت از پیامبر و تکریم او | پیامد اول؛ آیه ۱-۳ زمینهسازی پیروزیهای بعدی پیامبر | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطلب دوم؛ آیه ۲۹ پاداش بزرگ مؤمنان | مطلب دوم؛ آیه ۲۵-۲۶ علت صلح، حفظ جان مؤمنان مکه | پاداش دوم؛ آیه ۱۹-۲۱ کسب غنیمتهای فراوان پس از صلح حدیبیه | مطلب دوم؛ آیه ۱۱-۱۲ پاسخ به بهانهها و پندارهای منافقان | وظیفه دوم؛ آیه ۱۰ پایبندی به بیعت رضوان | پیامد دوم؛ آیه ۴-۵ افزایش ایمان و اطمینان قلبی مؤمنان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطلب سوم؛ آیه ۲۷-۲۸ صلح حدیبیه، زمینهساز تحقق رؤیای صادقه پیامبر(ص) مبنی بر فتح مکه بود | مطلب سوم؛ آیه ۱۳-۱۴ کیفر اخروی منافقان بیایمان | پیامد سوم؛ آیه ۶-۷ ناکامماندن دشمنان اسلام | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطلب چهارم؛ آیه ۱۵ محرومیت منافقان از غنایم جنگ خیبر | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مطلب پنجم؛ آیه ۱۶-۱۷ راه توبه منافقان، شرکت در نبردهای آینده است | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
داستانها و روایتهای تاریخی
برخی از داستانها و روایتهای تاریخی سوره عبارت است از:
- اشاره به پیروزی در صلح حدیبیه. آیههای ۱-۳
- عدم همراهی برخی اعراب با پیامبر(ص). آیههای ۱۱-۱۷
- بیعت رضوان. آیه ۱۸
- عدم جنگ مؤمنان و کافران در مکه پس از صلح. آیه ۲۴
- منع کافران از ورود مؤمنان به مسجدالحرام و انجام قربانی بدون حضور در مکه. آیه ۲۵
- رؤیای پیامبر درباره ورود به مسجد الحرام و انجام عمرة القضاء. آیه ۲۷
شأن نزول آیات نخستین
بر پایه روایتی از انس بن مالک سوره فتح پس از صلح حدیبیه نازل شده است.بر پایه این روایت، پس از صلح حدیبیه، مسلمانان بدون انجام مناسک حج با قلبی اندوهناک به سمت مدینه باز میگشتند و گاه شک و تردید بر افراد ضعیفالایمان غالب میشد، فرشته وحی سوره فتح را بر قلب بر پیامبر فرود آورد؛ در همین حال چهره آن حضرت غرق سرور و شادمانی شد و فرمود اینک آیه و سورهای نازل شد که در نظرم از کران تا کران دنیا دوست داشتنیتر است.
آیات مشهور
دو آیه یکم و هجدهم سوره فتح جزو آیات مشهور و نامدار است.
آیه فتح مبین (۱)
«إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا﴿١﴾»
(ما تو را پيروزى بخشيديم [چه] پيروزى درخشانى!)
مفسران درباره اینکه بشارت به فتح در این آیه به کدام پیروزی اشاره دارد، نظرات گوناگونی ارائه دادهاند؛ بیشتر مفسران از جمله: ابوالفتوح رازی، فیض کاشانی و علامه طباطبایی آن را اشاره به صلح حدیبیه دانسته و ماضی بودن کلمه فتحنا را قرینه بر پیروزی تحقق یافته که فقط منطبق بر صلح حدیبیه است، دلیل بر آن میدانند. برخی آن را به فتح مکه، عدهای آن را ناظر به فتح خیبر و بعضی آن را اشاره به پیروزی نهایی اسلام بر شرک و کفر و برخی از مفسران آن را اشاره به گشودن اسرار علوم برای پیامبر اسلام(ص) دانستهاند.
آیه بیعت (۱۸)
«لَقَدْ رَضِيَ اللَّـهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا﴿١۸﴾»
(به راستى خدا هنگامى كه مؤمنان، زير آن درخت با تو بيعت مىكردند از آنان خشنود شد، و آنچه در دلهايشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پيروزى نزديكى به آنها پاداش داد.)
این آیه را گویای خشنودی خداوند از مؤمنان صادق در بیعت با پیامبر(ص) دانستهاند به شرط اینکه با کارهای پیامبر و اوامر او مخالفت نکنند. این آیه را بدین جهت که در آن از مؤمنان اظهار رضایت شده، «آیه رضوان» نیز نامیدهاند.
آیه وصف پیامبر و همراهانش در تورات و انجیل (۲۹)
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ ۚ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ ۗترجمه: محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد .
نویسنده تفسیر نور، ایمان به پیامبر به عنوان نخستین گام همراهی با او ، ایمان و کفر به عنوان معیار برای مهر و قهر در جامعه، عبادت سیره دائمی پیروان پیامبر را برخی از نکات آیه دانسته است.
آیات الاحکام
- آیه ۲۷ سوره فتح از آیات الاحکام دانسته شده است. «لَقَدْ صَدَقَ اللَّـهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ ۖ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّـهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا﴿۲۷﴾»
(خدا رؤياى پيامبر خود را تحقّق بخشيد [كه ديده بود:] شما بدون شكّ، به خواست خدا در حالى كه سر تراشيده و موى [و ناخن] كوتاه كردهايد، با خاطرى آسوده در مسجد الحرام درخواهيد آمد. خدا آنچه را كه نمىدانستيد، دانست و غير از اين، پيروزى نزديكى [براى شما] قرار داد.)
جمله «مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ» در این آیه به حلق و تقصیر، از آداب حج عمره اشاره دارد که به وسیله آن محرم از احرام خارج میشود. برخی از فقها این آیه را دلیل بر تخییر در مسأله تقصیر دانستهاند: محرم میتواند سر خود را بتراشد یا ناخن خود را بگیرد و جمع میان این دو واجب نیست.
- آیه ۱۷سوره فتح یکی دیگر از آیات الاحکام است
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَىٰ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ ترجمه: بر نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست (اگر در میدان جهاد شرکت نکنند).در این آیه حکم جهاد از معلولین که جهاد برایشان طاقت فرساست برداشته شده است با این بیان که حرج وگناهی برای شرکت نکردنشان در جهاد نیست که نتیجه اش این است که تکلیف جهاد برایشان مقرر نیست.
فضایل و خواص
برای تلاوت سوره فتح فضایل زیادی نقل شده است؛ از جمله اینکه هر كس سوره فتح را قرائت كند، مانند كسی است كه همراه پیامبر(ص) در فتح حضور داشته یا مانند آن است كه با ایشان در بیعت شجره بیعت كرده است. نقل شده پیامبر اسلام(ص) هنگام نزول این سوره به یارانشان فرمودند: سورهای بر من نازل شد که نزد من محبوبتر و دوست داشتنیتر از همه آن چیزهایی است که خورشید بر آن تابیده است.
از امام صادق(ع) نیز نقل شده: مال و زن و فرزندانتان را با قرائت سوره فتح از تلف، گزند و آسیب حفظ کنید؛ زیرا هر کس بر قرائت آن مداومت ورزد، روز قیامت منادی به صورتی که همه بشنوند ندا می دهد: او را به بندگان شایستهام ملحق کنید و او را به بهشت نعمتهای من وارد سازید و از شربت گوارا و سربستهای که به کافور بهشتی مخلوط است سيراب نماييد.
برای این سوره خواصی نقل شده است؛ ازجمله: مصون ماندن از خطرات و برطرف شدن خوف و در امان ماندن از شر حاکم ظالم.
- همچنین ببینید: فضائل سور
متن و ترجمه
سوره فتح
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ | به نام خداوند رحمتگر مهربان |
---|---|
إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا ﴿١﴾ لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّـهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿٢﴾ وَيَنصُرَكَ اللَّـهُ نَصْرًا عَزِيزًا ﴿٣﴾ هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ ۗ وَلِلَّـهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿٤﴾ لِّيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عِندَ اللَّـهِ فَوْزًا عَظِيمًا ﴿٥﴾ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّـهِ ظَنَّ السَّوْءِ ۚ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ ۖ وَغَضِبَ اللَّـهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿٦﴾ وَلِلَّـهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿٧﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿٨﴾ لِّتُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا ﴿٩﴾إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّـهَ يَدُ اللَّـهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ ۚ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّـهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿١٠﴾ سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا ۚ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ ۚ قُلْ فَمَن يَمْلِكُ لَكُم مِّنَ اللَّـهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ نَفْعًا ۚ بَلْ كَانَ اللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿١١﴾ بَلْ ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَنقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَىٰ أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَزُيِّنَ ذَٰلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنتُمْ قَوْمًا بُورًا ﴿١٢﴾ وَمَن لَّمْ يُؤْمِن بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَعِيرًا ﴿١٣﴾ وَلِلَّـهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿١٤﴾ سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَىٰ مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ ۖ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلَامَ اللَّـهِ ۚ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَٰلِكُمْ قَالَ اللَّـهُ مِن قَبْلُ ۖ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا ۚ بَلْ كَانُوا لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿١٥﴾ قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَىٰ قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ ۖ فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّـهُ أَجْرًا حَسَنًا ۖ وَإِن تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُم مِّن قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿١٦﴾ لَّيْسَ عَلَى الْأَعْمَىٰ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ ۗ وَمَن يُطِعِ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ وَمَن يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿١٧﴾ لَّقَدْ رَضِيَ اللَّـهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا ﴿١٨﴾ وَمَغَانِمَ كَثِيرَةً يَأْخُذُونَهَا ۗ وَكَانَ اللَّـهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿١٩﴾ وَعَدَكُمُ اللَّـهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمْ هَـٰذِهِ وَكَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنكُمْ وَلِتَكُونَ آيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ وَيَهْدِيَكُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿٢٠﴾ وَأُخْرَىٰ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّـهُ بِهَا ۚ وَكَانَ اللَّـهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا ﴿٢١﴾ وَلَوْ قَاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿٢٢﴾ سُنَّةَ اللَّـهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّـهِ تَبْدِيلًا ﴿٢٣﴾ وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَكَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا ﴿٢٤﴾ هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ ۚ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ ۖ لِّيُدْخِلَ اللَّـهُ فِي رَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ ۚ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿٢٥﴾ إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّـهُ سَكِينَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا ۚ وَكَانَ اللَّـهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿٢٦﴾ لَّقَدْ صَدَقَ اللَّـهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ ۖ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّـهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا ﴿٢٧﴾ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا ﴿٢٨﴾ مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّـهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّـهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ ۚ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ ۗ وَعَدَ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿٢٩﴾ | ما تو را پيروزى بخشيديم [چه] پيروزى درخشانى! (۱) تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدايت كند. (۲) و تو را به نصرتى ارجمند يارى نمايد. (۳) اوست آن كس كه در دلهاى مؤمنان آرامش را فرو فرستاد تا ايمانى بر ايمان خود بيفزايند. و سپاهيان آسمانها و زمين از آن خداست، و خدا همواره داناى سنجيدهكار است. (۴) تا مردان و زنانى را كه ايمان آوردهاند در باغهايى كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است، درآورد و در آن جاويدان بدارد، و بدیهايشان را از آنان بزدايد؛ و اين [فرجام نيك] در پيشگاه خدا كاميابى بزرگى است. (۵) و [تا] مردان و زنان نفاقپيشه و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد بردهاند، عذاب كند؛ بد زمانه بر آنان باد. و خدا بر ايشان خشم نموده و لعنتشان كرده و جهنم را براى آنان آماده گردانيده و [چه] بد سرانجامى است، (۶) و سپاهيان آسمانها و زمين از آن خداست، و خدا همواره شكستناپذير سنجيدهكار است. (۷) [اى پيامبر،] ما تو را [به سمت] گواه و بشارتگر و هشداردهندهاى فرستاديم. (۸) تا به خدا و فرستادهاش ايمان آوريد و او را يارى كنيد و ارجش نهيد، و [خدا] را بامدادان و شامگاهان به پاكى بستاييد. (۹)در حقيقت، كسانى كه با تو بيعت مىكنند، جز اين نيست كه با خدا بيعت مىكنند؛ دست خدا بالاى دستهاى آنان است. پس هر كه پيمانشكنى كند، تنها به زيان خود پيمان مىشكند، و هر كه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مىبخشد. (۱۰) برجاىماندگان باديهنشين به زودى به تو خواهند گفت: «اموال ما و كسانمان ما را گرفتار كردند، براى ما آمرزش بخواه.» چيزى را كه در دلهايشان نيست بر زبان خويش مىرانند. بگو: «اگر خدا بخواهد به شما زيانى يا سودى برساند چه كسى در برابر او براى شما اختيار چيزى را دارد؟ بلكه [اين] خداست كه به آنچه مىكنيد همواره آگاه است. (۱۱) [نه چنان بود،] بلكه پنداشتيد كه پيامبر و مؤمنان هرگز به خانمان خود بر نخواهند گشت، و اين [پندار] در دلهايتان نمودى خوش يافت، و گمان بد كرديد، و شما مردمى در خور هلاكت بوديد.» (۱۲) و هر كس به خدا و پيامبر او ايمان نياورده است [بداند كه] ما براى كافران آتشى سوزان آماده كردهايم. (۱۳) و فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست: هر كه را بخواهد مىبخشايد و هر كه را بخواهد عذاب مىكند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است. (۱۴) چون به [قصد] گرفتن غنايم روانه شديد، به زودى برجاىماندگان خواهند گفت: «بگذاريد ما [هم] به دنبال شما بياييم.» [اين گونه] مىخواهند دستور خدا را دگرگون كنند. بگو: «هرگز از پى ما نخواهيد آمد. آرى، خدا از پيش در باره شما چنين فرموده.» پس به زودى خواهند گفت: «[نه،] بلكه بر ما رشگ مىبريد.» [نه چنين است] بلكه جز اندكى درنمىيابند. (۱۵) به برجاىماندگان باديهنشين بگو: «به زودى به سوى قومى سخت زورمند دعوت خواهيد شد كه با آنان بجنگيد يا اسلام آورند. پس اگر فرمان بريد خدا شما را پاداش نيك مىبخشد، و اگر -همچنان كه پيشتر پشت كرديد- [باز هم] روى بگردانيد، شما را به عذابى پردرد معذب مىدارد.» (۱۶) بر نابينا گناهى نيست و بر لنگ گناهى نيست و بر بيمار گناهى نيست [كه در جهاد شركت نكنند]؛ و هر كس خدا و پيامبر او را فرمان برد، وى را در باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرهايى روان است درمىآورد، و هر كس روى برتابد، به عذابى دردناك معذبش مىدارد. (۱۷) به راستى خدا هنگامى كه مؤمنان، زير آن درخت با تو بيعت مىكردند از آنان خشنود شد، و آنچه در دلهايشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پيروزى نزديكى به آنها پاداش داد. (۱۸) و [نيز] غنيمتهاى فراوانى خواهند گرفت، و خدا همواره نيرومند سنجيدهكار است. (۱۹) و خدا به شما غنيمتهاى فراوان [ديگرى] وعده داده كه به زودى آنها را خواهيد گرفت، و اين [پيروزى] را براى شما پيش انداخت، و دستهاى مردم را از شما كوتاه ساخت، و تا براى مؤمنان نشانهاى باشد و شما را به راه راست هدايت كند. (۲۰) و [غنيمتهاى] ديگر[ى نيز هست] كه شما بر آنها دست نيافتهايد [و] خدا بر آنها نيك احاطه دارد، و همواره خداوند بر هر چيزى تواناست. (۲۱) و اگر كسانى كه كافر شدند، به جنگ با شما برخيزند، قطعاً پشت خواهند كرد، و ديگر يار و ياورى نخواهند يافت. (۲۲) سنّت الهى از پيش همين بوده، و در سنّت الهى هرگز تغييرى نخواهى يافت. (۲۳) و اوست همان كسى كه در دل مكه -پس از پيروزكردن شما بر آنان- دستهاى آنها را از شما و دستهاى شما را از ايشان كوتاه گردانيد، و خدا به آنچه مىكنيد همواره بيناست. (۲۴) آنها بودند كه كفر ورزيدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند و نگذاشتند قربانى [شما] كه بازداشته شده بود به محلش برسد، و اگر [در مكه] مردان و زنان با ايمانى نبودند كه [ممكن بود] بىآنكه آنان را بشناسيد، ندانسته پايمالشان كنيد و تاوانشان بر شما بماند [فرمان حمله به مكه مىداديم] تا خدا هر كه را بخواهد در جوار رحمت خويش درآورد. اگر [كافر و مؤمن] از هم متمايز مىشدند، قطعاً كافران را به عذاب دردناكى معذب مىداشتيم. (۲۵) آنگاه كه كافران در دلهاى خود، تعصّب [آن هم] تعصّب جاهليّت ورزيدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خويش و بر مؤمنان فرو فرستاد، و آرمان تقوا را ملازم آنان ساخت، و [در واقع] آنان به [رعايت ]آن [آرمان] سزاوارتر و شايسته [اتصاف به] آن بودند، و خدا همواره بر هر چيزى داناست. (۲۶) حقاً خدا رؤياى پيامبر خود را تحقّق بخشيد [كه ديده بود:] شما بدون شكّ، به خواست خدا در حالى كه سر تراشيده و موى [و ناخن] كوتاه كردهايد، با خاطرى آسوده در مسجد الحرام درخواهيد آمد. خدا آنچه را كه نمىدانستيد دانست، و غير از اين، پيروزى نزديكى [براى شما] قرار داد. (۲۷) اوست كسى كه پيامبر خود را به [قصد] هدايت، با آيين درست روانه ساخت، تا آن را بر تمام اديان پيروز گرداند و گواهبودن خدا كفايت مىكند. (۲۸) محمد [ص] پيامبر خداست؛ و كسانى كه با اويند، بر كافران، سختگير [و] با همديگر مهربانند. آنان را در ركوع و سجود مىبينى. فضل و خشنودى خدا را خواستارند. علامت [مشخصّه] آنان بر اثر سجود در چهرههايشان است. اين صفت ايشان است در تورات، و مثَل آنها در انجيل چون كِشتهاى است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقههاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهى] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد. خدا به كسانى از آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده دادهاست. (۲۹) |
سوره پیشین: سوره محمد | سوره فتح سورههای مکی • سورههای مدنی | سوره پسین: سوره حجرات |
١.فاتحه ٢.بقره ٣.آلعمران ٤.نساء ٥.مائده ٦.انعام ٧.اعراف ٨.انفال ٩.توبه ١٠.یونس ١١.هود ١٢.یوسف ١٣.رعد ١٤.ابراهیم ١٥.حجر ١٦.نحل ١٧.اسراء ١٨.کهف ١٩.مریم ٢٠.طه ٢١.انبیاء ٢٢.حج ٢٣.مؤمنون ٢٤.نور ٢٥.فرقان ٢٦.شعراء ٢٧.نمل ٢٨.قصص ٢٩.عنکبوت ٣٠.روم ٣١.لقمان ٣٢.سجده ٣٣.احزاب ٣٤.سبأ ٣٥.فاطر ٣٦.یس ٣٧.صافات ٣٨.ص ٣٩.زمر ٤٠.غافر ٤١.فصلت ٤٢.شوری ٤٣.زخرف ٤٤.دخان ٤٥.جاثیه ٤٦.احقاف ٤٧.محمد ٤٨.فتح ٤٩.حجرات ٥٠.ق ٥١.ذاریات ٥٢.طور ٥٣.نجم ٥٤.قمر ٥٥.الرحمن ٥٦.واقعه ٥٧.حدید ٥٨.مجادله ٥٩.حشر ٦٠.ممتحنه ٦١.صف ٦٢.جمعه ٦٣.منافقون ٦٤.تغابن ٦٥.طلاق ٦٦.تحریم ٦٧.ملک ٦٨.قلم ٦٩.حاقه ٧٠.معارج ٧١.نوح ٧٢.جن ٧٣.مزمل ٧٤.مدثر ٧٥.قیامه ٧٦.انسان ٧٧.مرسلات ٧٨.نبأ ٧٩.نازعات ٨٠.عبس ٨١.تکویر ٨٢.انفطار ٨٣.مطففین ٨٤.انشقاق ٨٥.بروج ٨٦.طارق ٨٧.اعلی ٨٨.غاشیه ٨٩.فجر ٩٠.بلد ٩١.شمس ٩٢.لیل ٩٣.ضحی ٩٤.شرح ٩٥.تین ٩٦.علق ٩٧.قدر ٩٨.بینه ٩٩.زلزله ١٠٠.عادیات ١٠١.قارعه ١٠٢.تکاثر ١٠٣.عصر ١٠٤.همزه ١٠٥.فیل ١٠٦.قریش ١٠٧.ماعون ١٠٨.کوثر ١٠٩.کافرون ١١٠.نصر ١١١.مسد ١١٢.اخلاص ١١٣.فلق ١١٤.ناس |
پانویس
- ↑ صفوی، «سوره فتح»، ص۷۷۲.
- ↑ معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۸.
- ↑ خرم شاهی، «سوره فتح»، ص۱۲۵۱.
- ↑ رامیار، تاریخ قرآن، ۱۳۶۲ش، ص۳۶۰و۵۹۶.
- ↑
- ↑ صفوی، «سوره فتح»، ص۷۷۲.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۵۲.
- ↑ صفوی، «سوره فتح»، ص۷۷۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۶-۷.
- ↑ خامهگر، محمد، ساختار سورههای قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۶۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۷.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۵۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۶۶.
- ↑ مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۸۳.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۱۰.
- ↑ قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۳ش٬ ج۲، ص۳۱۵.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۹، ص۱۵۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به: کاظمی، مسالک الافهام، ج۲، ص۲۴۸-۲۵۵.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۱۰۵.
- ↑ طباطبایی،ا لمیزاان، ۱۳۹۳ق، ج۱۸، ص۲۸۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۶۵.
- ↑ متقی، کنزالعمال، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۲۹۰.
- ↑ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص ۱۱۵.
- ↑ بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۷۷
- ↑ کفعمی، المصباح، ۱۴۰۵ق، ص۴۵۷
- ↑ ۱۶ سوره قرآن است که سیوطی آنها را به نام ممتحنات ذکر کرده است. این سورهها عبارتند از: فتح، حشر، سجده، طلاق، قلم، حجرات، تبارک، تغابن، منافقون، جمعه، صف، جن، نوح، مجادله، ممتحنه و تحریم. (رامیار، تاریخ قرآن، ۱۳۶۲ش، ص۳۶۰.)
- ↑ منظور از اعراب بادیه و بیابان نشین ها هستند نه اعراب ساکن در شهر و این واژه همیشه به صورت جمع به کار میرود. طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۲۷۸.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران: دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
- بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان في تفسير القرآن، قم، موسسه بعثت، ۱۴۱۵ق.
- خرمشاهی، قوام الدین، «سوره فتح» در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، تهران: دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
- رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲ش.
- صدوق، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، دار الشریف الرضی للنشر، ۱۴۰۶ق.
- صفوی، سلمان، «سوره فتح»، در دانشنامه معاصر قرآن کریم، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶ش.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه محمدجواد بلاغی، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش.
- فرهنگنامه علوم قرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
- کاظمی، جواد بن سعد، مسالک الافهام الی آیاتالاحکام، بیتا.
- کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح للكفعمي( جنة الأمان الواقية)، قم، دار الرضی، ۱۴۰۵ق.
- متقی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی السنن و الاقوال، محقق محمودعمر دمیاطی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
- معرفت، محمدهادی، آموزش علوم قرآن، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱ش.
- مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، قم، دارالکتاب الاسلامیه، ۱۴۲۴ق.
- مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
پیوند به بیرون